ادامه مطلب
درخت مهاجر
درخت مهاجر مسعود یوسفی - نه، من که ندیدم اما مهتاب گفت که لحظه آخر دیدتش. - مهتاب؟ - آره، همون دوستش که آخرین بار برای خداحافظی اومده بود. - اونم باهاش بود؟ فکر میکردم یه چیزی باید بینشون باشه آخه نگاهشون داد میزد عاشق هم هستن. موندهم چرا چیزی به ما نگفتن. - جوانهای امروزی رو که میشناسی، فکر میکردن هنوز زوده، …