لاکرها (Lockers)

لاکرها (Lockers)
لاکرها (Lockers)  مهرداد متّقی      روز ۳۰ ژانویه ۲۰۲۳ نشستم پشت فرمون ماشین. ساعت پنج صبح بود. خواب بودم. چشمام باز نمی‌شد. باید می‌رفتم سرکار. یهو یه چیزی به سرعت خورد روی شیشه‌ی ماشینم، چشمم رو باز کردم دیدم یک قطره بارون به اندازه‌ی یک نعلبکی افتاده و یک ذره‌بین درست کرده، از وسطش فقط تصویر محو روشنایی اتاق خواب همسایه‌ی طبقه‌ی همکف رو می‌بینم. اونم صبح‌ها زود بیدار …
ادامه مطلب

فاصله‌ی کبود

فاصله‌ی کبود
فاصله‌ی کبود  مهشب تاجیک      صدای فریادها و داد بیدادها و پاهایی که روی شن‌های داغ می‌دویدند از هر طرف بلند شد. یک نفر ضجه می‌زد و کمک می‌خواست. حتماً یکی دارد غرق می‌شود. برای تویی که در آن لحظه خودت را بدبخت‌ترین‌ها می‌دانستی سریع این تصور پیش می‌آید که تو بدبخت‌ترین نیستی. یکی دارد می‌میرد.      از مطب دکتر بیرون آمدی. زنت کنارت ایستاده و هر دو کوشش …
ادامه مطلب

ماشوه

ماشوه
ماشوه شاهین خزامی‌پور     عیدان چشم‌هایش را تنگ کرد و کمی عقب کشید. به سر کوسه که حالا از سوراخ وسط قایق بیرون زده بود و برای بالا آمدن بیشتر تقلا می‌کرد نگاهی انداخت. چیزی از آخرین حمله‌ی حیوان نگذشته بود. بعد از آن همه پارو زدن و حریف پس‌کشیدنِ دریا نشدن حالا این کوسه و سوراخ بزرگ وسط ماشو هم علت شده بود برایش. سر را چرخاند انتهای …
ادامه مطلب

دوباره می‌سازمت بدن

دوباره می‌سازمت بدن
دوباره می‌سازمت بدن سپیده نوری جمالویی     «از فردا بیا باشگاه من. رژیم هم به تو می‌دهم. مربی اریال داریم و کلیستنیکس. هر کدام را می‌خواهی بردار. شهریه هم باشد بعد با هم حساب می‌کنیم. تو اصلاً مهمان من. باشگاه خودت است. شما جان بخواه. چِشم بخواه. کاری با تو بکنم که سر سه ماه اُورهِد اسکوات بزنی کیک. پول‌آپ استرالیایی بروی شکلات. از همان ابتدا سنگین با تو …
ادامه مطلب

بستر موّاج مادربزرگ

بستر موّاج مادربزرگ
بستر موّاج مادربزرگ  س. ر. مجتهدی      مبل‌های لابی لابد یک شعبده‌ای دارند. پشتم را که تکیه می‌‌‌‌‌‌دهم به اسفنج نرمش حال خلسه پیدا می‌‌‌‌‌‌کنم. نرمی تشکش رگه‌‌‌‌‌‌ی پررنگ دلخوریم را پاک می‌‌‌‌‌‌کند. از حرم که برگشتیم وقتی خواستم مادر بزرگ را از ویلچر روی تخت اتاقِ کوتاه‌سقفِ هتل بغلتانم پستان‌های چروکیده‌اش فشرده شدند به بازوهایم. خودش را جمع کرد. بعضی وقت‌ها حتی پیرزن‌‌‌‌‌‌های از کار افتاده هم می‌‌‌‌‌‌توانند …
ادامه مطلب

شعاع آفتاب

شعاع آفتاب
شعاع آفتاب الهام انصاری     در فضا بویی شبیه به آهن زنگ‌زده و عرق تن پراکنده بود. صدای موسیقی گنگی به گوش می‌رسید. تنها منبع نور چراغ مطالعه‌ای بود که بالای سر یکی از هشت تخت اتاق روشن بود. صدا انگار از زیر لایه‌ی کلفت لحاف خارج و در شعاع کوچکی در اطراف خود خفه می‌شد. سرامیک سفید کف از ردّ کفش و قطره‌های درشت، چرک بود و رد …
ادامه مطلب

سایه‌ها

سایه‌ها
سایه‌ها ترانه دلاوری     آفتاب افتاده بود توی ماشین و چشم‌هایم به زحمت باز می‌ماند. لکه‌ی سیاه روبه‌رو مدام کوچک و بزرگ می‌شد. مرد روضه‌خوان شروع کرده بود به آسمان ریسمان بافتن ولی شیونی در کار نبود و حتی هق‌هقی هم نبود. جماعت حاضر بیشتر در حال پچ‌پچ و چاق‌سلامتی بودند. روضه‌خوان از صحرای کربلا بیرون آمد و رسید به من «پاشو که سهیلات اومده.» دوست داشتم برم بیرون، …
ادامه مطلب

نیِ زار

نیِ زار
  نیِ زار مولود سلیمانی     همین که راننده فرمان را به چپ می‌‌‌‌‌‌چرخاند و می‌‌‌‌‌‌گفت: «چند پیچ دیگه بگذریم می‌‌‌‌‌‌رسیم به نیزار»، سرباز کج شد و شانه‌‌‌‌‌‌اش کشیده شد به شانه‌‌‌‌‌‌ی مردی که دشداشه پوشیده بود و پرسید: «چی هس اون بیرون که پنج ساعته چشم برنمیداری ازش؟»      دشداشه پوش سرش را به چپ چرخاند و نگاه کرد به نشان روی لباس سرباز و گفت: «یه درِ …
ادامه مطلب

اُرگانیک

اُرگانیک
اُرگانیک ریحانه علویان     بازاری‌ست؛ طعمش مثل زیتون‌های مامان نیست. برای همین خوشم آمده یعنی؟ زیتون‌های مامان تلخ است. هرچقدر هم هی آب نمک می‌ریزد و هی زیتون‌ها را زیر شیر می‌شوید، باز تلخند.      «تلخی نشونه‌ی سالم بودن‌شه.»      هیچ‌وقت نمی‌خواهد کم بیاورد. همیشه چیزی دارد که الکی آسمان و ریسمان ببافد. اینها اما تلخ نیستند. حالا صنعتی باشد، مگر مهم است؟ برای مامان مهم است. مامان همه …
ادامه مطلب

روی هم رفته باز هم نمی‌شود گفت "نمی‌دانم"...

روی هم رفته باز هم نمی‌شود گفت "نمی‌دانم"...
  روی هم رفته باز هم نمی‌شود گفت "نمی‌دانم"... فیروزه حاجی فتاحی     نه که هوا هنوز روشن نشده باشد، روی هم رفته روشن شده. اما هنوز خیلی زود است برای این که سینا بلند شود، سر و صدای دمپایی‌هایش را درآورد، در کمد را باز و بسته کند، آهنگ بگذارد توی گوشش و عرق‌ریزی را شروع کند.      شهر حال و هوای معقولی دارد. هنوز در آرامش است. …
ادامه مطلب

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

سبد خرید