ادامه مطلب
لاکرها (Lockers)

لاکرها (Lockers) مهرداد متّقی روز ۳۰ ژانویه ۲۰۲۳ نشستم پشت فرمون ماشین. ساعت پنج صبح بود. خواب بودم. چشمام باز نمیشد. باید میرفتم سرکار. یهو یه چیزی به سرعت خورد روی شیشهی ماشینم، چشمم رو باز کردم دیدم یک قطره بارون به اندازهی یک نعلبکی افتاده و یک ذرهبین درست کرده، از وسطش فقط تصویر محو روشنایی اتاق خواب همسایهی طبقهی همکف رو میبینم. اونم صبحها زود بیدار …