ادامه مطلب
تاریک روشن

تاریک روشن خاطره دبیرزاده آن روز که میخریدمش گفت: «روانگرد است، بیصدا» و «ی» را کش داد قبل از صدا... ولی دارد، قاطی که میشود با تیریک تیریک رفت و برگشت صندلی روی کفپوش چوبی گوشم را انگار کسی لگد میکند... رانندهی اتوبوس نرسیده به ایستگاه پایش را میگذارد روی ترمز و صدای جیغ اتوبوس و « فسسس» باز شدن درهاش از گوش راستم میرود تو و …