ادامه مطلب
سگ نگهبان

سگ نگهبان علی ملکپور من روی نیمکت پارکها میخوابیدم. من روی پلهای هوایی میخوابیدم. من کارتنهای کثیف را تو کوچههای تنگی که کمتر بو میدادند پهن میکردم و میخوابیدم. درختها را در بهار میبریدیم. درختی پنج هزار تومان. در تابستان تراکت پخش میکردم. در پاییز نیاز به یک جای گرم داشتم. در فست فودی زمین را تی میکشیدم. دستگاه مرغ بریان را تمیز میکردم. سبدهای چرب …




















