ادامه مطلب
بوسه با طعمِ روشور

بوسه با طعمِ روشور مهسا غلامعلیزاده پشت به او، رو به دیوار ایستاده بودم. دستانم بیشتر از عرض شانهها باز و چسبیده روی دیوارِ لیز حمام. بخار آب مینشست روی کاشیهای زرد شده از جِرمِ آب و رود میشد روی انگشتهایم. رودها را خشک میکردم و گوشم به صداهایی بود که در سقفِ خمرهای حمام میپیچید. دستش را که بُرد روی شکمم و سُر داد به سمت سینههایم، …