ادامه مطلب
عشق موثق

عشق موثق نیلگون عسکری بعد از کار، با هول و ولا، بیخبر رفت درِ خانهی پونه. جیپ نارنجیاش را جلوی ساختمان زرد رنگ قدیمی پارک کرد. همان ساختمان بدقوارهای که بیشتر شبیه متلهای زهوار دررفتهی بینراهی بود. این چند روزه دلآشوب بدی افتاده بود به جانش. مثل همیشه دور و برش را درآن محلهی گانگسترنشین اسکن نکرد. دیگر توجه نکرد به چند آپارتمان لانهزنبوری که …