ادامه مطلب
زیرزمین

زیرزمین مریم غفوری میرسرایی بین دو انگشت، محکم فشارش میدهم و میچرخانمش. درآن تاریکی له شدنش را درست نمیبینم اما مطمئنم از وسط نصفش کردهام. چون انگشتم را که روی بالش میکشم، نصف سرش یا نصف تَه ش با یکی از پرهایش، روی روبالشی میچسبند و از انگشتم جدا میشوند. از این خانه متنفرم، از وقتی اینجا آمدیم مورچهها همه جا هستند. هم پردار هم بی پر. توی …