ادامه مطلب
چند برگ پس و پیش

چند برگ پس و پیش  مریم سعیدی           نشستهام پشت فرمان، مهسا کنار دستم است و علی تنها نشسته روی صندلی عقب. سرش را جلو آورده و یک جمله در میان رو به من و مهسا کجش میکند. «دستفرمونت خوب شدهها!» «صندلیت رو بکش جلو شاگرد شوفر!» «ضبطت بلوتوث داره؟» «تو راستی بلیط رفتت رو گرفتی یا معلوم نی کی بری؟»      بحثِ آنتالیا، اقامت تحصیلی، برنامهریزی بلندمدت …




















